حجت حق
جمعه های تکراری
چه روزها كه يك به يك غروب شد نيامدي چه اشكها كه در گلو رسوب شد نيامدي خليل آتشين سخن تبر بدوش بت شكن خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي براي ما كه خسته ايم و دل شكسته ايم نه ولي براي عده اي چه خوب شد نيامدي تمام طول هفت را در انتظار جمعه ام دوباره صبح ، ظهر ، نه غروب شد نيامدي!
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در 25 بهمن 1391
ساعت
16:13 توسط رضابــابــــایی|
By Ashoora.ir & Night Skin